مفهوم هفت کوه چیست؟
عیسیمسیح میفرماید:
متی (۵ : ۱۳ – ۱۴ )
«شما نورجهانید! لیکن اگر نمک فاسد گردد، به کدام چیز بازنمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود. شما نور عالمید، شهری که برکوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد».
- یک مسیحی، باید به شباهت مسیح زندگی کند، تا دنیا مسیح را در او ببیند.
افسسیان ( ۴ : ۱۳ )
« تا همه به یگانگی ایمان و معرفتِ تّامِ پسر خدا و به انسانِ کامل، به اندازه قامت پری مسیح برسیم».
- هرجا که حاضریم، میبایست دیگران را به نجات، شفا و آزادی هدایت کنیم و آنها را به شاگردان مسیح تبدیل سازیم.
متی (۲۸: ۱۸ – ۲۰ )
«پس رفته، همه امّتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن و روحالقدس تعمید دهید».
لوقا( ۴ : ۱۸ )
«روح خدا برمن است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکستهدلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را بینایی موعظه کنم تا کوبیدگان را آزاد سازم».
عیسی مسیح به شاگردان دستور داد:
- از اورشلیم جدا نشوید، بلکه منتظر وعدهٔ پدر و قوتروحالقدس باشید که شاهدان او خواهیم بود.
( اعمال ۱ : ۴ و ۸ )
« وچون با ایشان جمع شد، ایشان را قدغن فرمود که از اورشلیم جدا مشوید، بلکه منتظر آن وعدهٔ پدر باشید که از من شنیده اید. لیکن چون روحالقدس بر شما آيد، قوّت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیّه و سامره و تا اقصای جهان».
- بعداز جفا و سنگسار شدن استیفان، شاگردان مجبور شدند از اورشلیم بهسوی یهودیه و سامره پراکنده شوند، و با رفتن آنها به جای دیگر، پیغام انجیل را به مردم میرسانند.
اعمال( ۸ : ۱- ۴ )
« در آن وقت جفای شدیدی بر کلیسای اورشلیم عارض گردید بحدّی که همه جز رسولان به نواحی یهودیّه و سامره پراکنده شدند. و مردان صالح استیفان را دفن کرده، برای وی ماتم عظیمی برپا داشتند، اما سوْلٌس کلیسا را معذب میساخت و خانه به خانه گشته، مردان و زنان را برکشیده، به زندان می افکند. پس آنانی که متفرّق شدند، به هرجایی که میرسیدند به کلام بشارت میدادند».
- رسولان در اورشلیم ماندند ولی «آنان»، یعنی ایمانداران به اقصای نقاط عالم آن روز پراکنده شدند و چون طبق (مرقس۱۶ :۱۵ – ۱۸) مجهز بودند؛ «آنان» با دعا، ایمان، شفا و اخراج ارواح، پادشاهی خدا را در هر شهری که می رفتند پخش و ترویج میکردند.
- طبق (اعمال باب ۱۱) آنان، به شهر انطاکیه رسیدند و پیغام انجیل را منتشر کردند و برای اولین بار در این شهر بود که پیروان مسیح را، «مسیحی» لقب دادند.
اعمال (۱۱: ۲۶)
« و ایشان سالی تمام در کلیسا جمع میشدند و خلقی بسیار را تعلیم میدادند و شاگردان نخست در انطاکیه به مسیحی مسمّی شدند».
- شاگردان اولیه، رسولان، معلمین، شبانان، پیران کلیسا و یا کشیشان نبودند، مردم عادی بودند که زندگی معمولی و غیر مذهبی داشتند. آنها کتاب مقدس را تعلیم نمیدادند، بلکه زندگی میکردند. آنها نور و نمک بودند، رسولان نبودند و افرادی عادی محسوب میشدند، مانند فیلیپس که مسئول آشپزخانه بود. بعد از رفتن به سامره و سایر نقاط در ( اعمال باب ۸ : ۷) به اخراج ارواح پلید و شفای مردم میپرداختند. آنها افراد معمولی و عادی بودند که به عنوان «آنان» شناخته میشدند؛ افرادی که شغل لاوی گری، خدمت معبد، کشیشی، شبانی و یا تعلیم کتاب مقدس نداشتند، بلکه آنان در جامعه مشغول به کار و زندگی بودند اما خود را «مسیحی» میدانستند.
- همانطور که در عهد عتیق خواندهاید، که از ۱۲ طایفه اسرائیل، فقط خاندان و طایفه لاویان مسئولیت خدمت در خیمه و معبد را داشتند و موسی و هارون هم از این خاندان لاوی بودند . لاویان مسئولیت نگهداری مراسم مذهبی را برعهده داشتند و حتی کاتبان، خادمین معبد، پرستندگان و نوازندگان نیز از میان آنان انتخاب میشدند. این طایفه یکی از ۱۲ قبیلهٔ اسرائیل بودند، و یا اگر دست بالا بگیریم و بگوییم که ده درصد از تمامی اعضای قوم اسرائیل لاویان بودند، و بقیه اقوام به کشاورزی، دامداری، تجارت، ماهیگیری، خانه داری، خانه سازی و سایر مشاغل متداول آن زمان مشغول بودند. آنان و یا ۱۱ طایفه دیگر هر سال به اورشلیم میرفتند، در اعیاد شرکت میکردند و دهیک خود را به معبد هدیه میدادند و سایران را نیز برای شرکت در مراسم پرستش تشویق و دعوت میکردند.
- امروزه در عهد جدید، در کلیساهای زنده خداوند ما عیسی مسیح، برخی از افراد ماموریت لاوی گری را انجام میدهند، که شامل شبانی، تعلیم، خدمت در کلیسا و سایر خدمات است، این افراد نیز، فقط ده درصد از اعضای کل کلیسا را تشکیل میدهند و نود درصد باقیمانده اعضای کلیسا، مانند شاگردان اولیه که در انطاکیه نمونه بودند، میتوانند در حوزههای مختلف زندگی خود، نمونه، و نور و نمک باشند، تا باعث نجات مردم شوند و این مسیر را ادامه دهند. چون لزومی ندارد که همه ماموریت لاویان را انجام دهند و مشغول به شبانی کلیسا یا تعلیم در کلیسا و یا خدمات مربوطه باشند.
- هفت کوه، یک مفهوم و یک طرز فکری است، که توسط الهیات دانان غربی ارائه شده است؛ و نشانگر حوزههای زندگی است که آنها را به «هفت کوه» تقسیم کردهاند. البته شما میتوانید تقسیمبندی حوزههای زندگی را به تعداد بیشتر و کمتری تبدیل کنید. این مفهوم فقط به این معنی است که هر مسیحی، بویژه مسیحیان ایرانی لزومی ندارد حتما شبان کلیسا و یا مبشر رسمی کلیسا باشند که بخواهند بشارت دهند و یا باعث نجات و شفا و آزادی دیگران گردند.
در ایران ارامنه و آشوریان از سال های سال قبل، مسیحیت را پیروی میکردنداما همواره در اقلیت بودند و به خاطر اختناق و فشار اسلام مجبور بودند که مسیحیت خود را در چارچوب کلیسا و یا خانههای خود نگاه دارند. در ۱۰۰ سال اخیر بخاطر ورود مبشرین پروتستان اروپائی و امریکائی به ایران، حرکت کلیساهای پروتستان انجیلی، برادران، جماعت ربانی و غیره درمیان فارسزبانان در ۷۵ سال اخیر نیز رایج شد. با این حال به دلیل، محدودیتهای اسلام، تعداد مسلمانزادگان نجات یافته و نیز تولد تازه یافته، انگشت شمار بود. حتی تا ۷۵ سال پیش (۱۹۵۰ میلادی) حدود ۱۰ مسلمان به مسیحیت گرویده و در کلیساهای ساختمانی ایران، اسم آنها در کتاب و کلیسا ثبت شده بود. (دکتر سعید کردستانی و مرآت سلطان ابراهیمیان جزو همین ده نفرهای اولیه بودند که ثبت شدند).
بعد از انقلاب جمهوری اسلامی ایران، همانند (اعمال باب ۸ : ۱) عدهای از ایرانیان در سراسر دنیا پراکنده شدند. طبق آمار موثق، تا قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی (تقریباً۲۵ سال پیش)، حدود ۲۰ هزار مسلمانزاده به عنوان مسیحیان داخل و یا خارج از کشور در کلیساهای ساختمانی ایران و سایر نقاط دنیا، قابل اندازه گیری و شمارش بودند. در سال ۲۰۰۱ خداوند اجازه داد که شبکههای تلویزیونی به صورت ستلایت، انجیل مسیح را در ایران پخش کنند؛ و در تاریخ ۲۰۱۰ حدود کمتر از ده سال بعد، منابع موثق و سازمانهای بشارتی آمریکا و حتی در اروپا، بیش از یک میلیون نفر مسلمانزاده که به مسیحیت گرویدهاند چه در داخل و خارج ایران تخمین میزدند؛ که بیشتر این افراد در کلیساهای خانگی زیر زمینی بودند.
هم اکنون بعد از سال ۲۰۲۰ و گذشت حدود ۲۰ سال بعد، با پخش گستردهٔ انجیل در ایران، تخمین زده میشود که بیش از دو و نیم میلیون نفر ایرانیان مسلمانزاده به مسیحیت پیوستهاند. مسیحیان ایرانی در عرض ۷۵ سال اخیر در ایران، بهدلیل کنترل شدید اسلام بر جامعه مسیحی ایرانی، هیچگاه فرصتی برای ابراز مسیحیت خود در محافل دانشگاهی، اداری، تجاری، سیاسی و عمومی و غیره را نداشتند. بنابراین، هیچ تجربهای از عملکرد در میان مردم به جزء در داخل کلیساهای خانگی و کلیساهای ساختمانی (تا زمانی که باز بودند) نداشتند.
مردم نمیتوانستند یک تاجر مسیحی خوب باشند و اعلام کنند که مسیحی هستند و شرکت آنها بر اساس اصول مسیحی اداره می شود، تا دیگران از نور و نمک بودن آنان در محل کار و شغل آگاه شوند، آنها را آزمایش کنند، و بتوانند مسیح را مشاهده کنند، بنابراین مسیحیت فقط در چارچوب کلیسا امکانپذیر بود.
تعداد خادمین رسمی و غیر رسمی، مشغول به خدمت چه در کلیساهای خانگی و چه در کلیساهای ساختمانی در داخل و خارج از ایران، حدود ۲۰۰۰ نفر نیست. (در سال ۲۰۱۳ میلادی کلیساهای ساختمانی ایرانی که به فارسی موعظه میکردند، بسته شدند و به دلیل تهدید و ترس و ناامنی توسط دولت جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده بود، مسلمان زادگان حق ورود به کلیساهای ساختمانی را از دست دادند).
تعداد خادمان مسیحی ایرانی در سراسر جهان، که الان تقریباً ۲ هزار نفر هستند، برای تربیت و شاگردسازی نوایمانان که حدود۲ میلیون نفر میباشند بسیار کم است. البته با گسترش برنامههای تلویزیونی، مدیا، تعلیم و شاگردسازی به روشهای متفاوت در جریان است. امیدواریم که ۸۵ میلیون بقیه ایرانی نیز، «خبر خوش مسیح» را شنیده و به «عیسی مسیح» ایمان آورند.
زمانی که درهای ایران بازگشایی شود، و یک دولت دموکراتیک مردمی بر ایران حکومت کند و این دولت به احزاب و مذاهب مختلف اجازه موجودیت و آزادی عمل بدهد، مسیحیان ایرانی میتوانند در حوزههای مختلف زندگی، نه فقط در کلیسا بلکه به طور علنی، نور و نمک برای دیگران باشند.
مفهوم هفتکوه یا هفتحوزه، خدمت مسیحیان به این صورت است که ده درصد لاویان در کلیسا به کار خود ادامه دهند، ولی نود درصد بقیه، «آنان » را برای یک زندگی پر ثمر، نور و نمک بودن در تعلیمات و روشهایی برای بقیه کلیسا آماده کنند تا آنها بتوانند در این «هفتحوزه» زیر بدرخشند و لزومی نداشته باشد که هر جوانی وارد کلیسا میشود، حتماً بخواهد کشیش کلیسا باشد و یا به اشتباه فکر کند که فقط با رفتن روی منبر و یا در کلیسا خادم کلام باشد، در آن صورت یک مسیحی به اصطلاح کامل محسوب میشود! کلیساها بهتر است که همه را به لاویگری دعوت نکنند، بلکه دروس و تعلیمات خود را در این حوزهها گسترش دهند.
- هفتکوه چیست ؟
۱. خانواده
۲. تحصیلات، دانشگاه ( استاد دانشگاه، معلم)، نویسندگان، فیلسوفها
۳. ورزش و ورزشکاران
۴. کار، تجارت، حرفه
۵. مدیا، تلویزیون، سینما
۶. سیاست و دولت
۷. کلیسا
توضیحات :
کلیسای ایران احتیاج به مادران و پدرانی دارد، که فرزندان خود را نه با تعلیم تفسیر کتاب مکاشفه و یا کتاب حزقیال بلکه با تعلیم اصول پایهای مسیحیت و کلام خدا پرورش میدهند، تا برای مسیح بدرخشند و با یکدیگر در مراسم کلیسائی شرکت میکنند، اما جزو خادمین رسمی و لاویان کلیسا نیستند؛ بلکه زندگی را با فرزندان، خانواده و دوستان خود تقسیم میکنند و سپس دیگران را به کلیسا دعوت میکنند.
- کلیسای ایران نیازمنده، به استادهای دانشگاه و معلمانحرفهای در مدارس و فیلسوفهائی دارد، که بدون نیاز باز کردن کتاب مقدس، تعلیم و تفسیر مستقیم آن، «اصول کاربردی پایه مسیحیت» را در دانشگاهها و مدارس رعایت میکنند و همانند مسیح دیگران را هدایت کرده، تا نه تنها نجات یابند، بلکه به کلیساها ملحق شوند.
- کلیسای ایران نیازمنده، ورزشکاران و قهرمانان ورزشی متعددی است که در جامعه مسیحی در هر جا نمونه باشند و حتی در تیم خود با اعلام «اصول مسیحیت صحیح»، باعث ایمان و شاگردی سایر هم تیمیهای خود خواهند شد.
- کلیسای ایران نیازمنده، تاجران، کارمندان و صاحبان شغل مسیحی خوب و پرکتیکال در جامعه است تا پرورش دهند و بدرخشند؛ و این افراد باید شرکت ها و اعضای خود را به صورت کاملا مسیحی به راه درست و موفقیت در دنیای کسب و کار هدایت کنند، تا به دنیا نشان دهند که مسیحیان میتوانند در شغل و کار به عنوان «نور و نمک»، موفق، پیروز و سالم باشند.
- کلیسای ایران نیازمنده، افرادی است که در صنعت فیلم، سینما و مدیا، از جمله کارگردانها، فیلمبردارها، بازیگران و همچنین کمکهای مسیحی پرورش دهند،ِ تا این صنعت از تأثیرات منفی هالیوود و دنیای فاسد شیطانی بیرون آمده و برای مسیح و ارزشهای آن خدمت کنند.
- کلیسای ایران نیازمنده، پرورش سیاستمدارانی باتجربه، صالح و حرفهای است تا بتوانند برای آینده ایران بدرخشند و باعث پیشرفت کشور به طور صحیح باشند و نه با سیاست غلط بلکه با حکمت و حراست درست برای ایران و ایرانی و مسیحیان دیگر در ایران فعالیت کنند.
- کلیسای ایران در آخر نیازمنده، که در کلیساها رسولان، انبیاء، مبشرین، شبانان و معلمان پر از روح خدا و تحصیل کرده و حرفهای در خدمت خود پرورشدهند و مجهز کنند؛ که این لاویان طبق ( افسسیان ۴: ۱۱ – ۱۲)، تمامی کلیسا و نود درصد «آنان»باعث نجات، شفا و آزادی و پیروزی، ۸۵ میلیون ایران و ایرانی شوند و همه آنها را به عنوان هدیه به خدای پدر تقدیم کنند.