روح ترس و نگرانی

عوارض و نشانه های حضور روح ترس در زندگی

روح ترس و نگرانی

عوارض و نشانه های حضور روح ترس در زندگی

۱) ترس از مرگ (اول قرنتیان باب ۱۵ آیه ۵۵ ، یوحنا باب ۳ آیه ۱۶، رومیان باب ۸ آیه ۱۱)

۲) ترس از مرگ عزیزان (مزمور باب ۱۱۶ آیه ۱۵)

۳) ترس و نگرانی از بیماری (اشعیا باب ۵۳ آیه ۴-۶)

۴) ترس از تاریکی (مزمور باب ۳۶ آیه ۹ ، افسسیان باب ۵ آیه ۸)

۵) ترس از بلندی (مزمور باب ۲۷ آیه ۵ ، اشعیا باب ۴۰ آیه ۳۱)

۶) ترس از رانندگی (مزمور باب ۳۲ آیه ۸ ، باب ۲۳ آیه ۴)

۷) ترس از مسافرت با هواپیما

۸) ترس از جای تنگ (مزمور باب ۴۶ آیه ۱)

۹) ترس از حیوانات (پیدایش باب ۲ آیه ۱۹، امثال باب ۱۲ آیه ۱۰)

۱۰) ترس از شکست (امثال باب ۲۴ آیه ۱۶)

۱۱) ترس از ریسک کردن در کار و شغل

۱۲) ترس از آینده (متی باب ۶ آیه ۲۶)

۱۳) ترس و اضطراب از آینده و بزرگ شدن بچه ها (مزمور باب ۱۴۷ آیه ۱۳، اشعیا باب ۶۵ آیه ۲۲)

۱۴) ترس از دست دادن کار (متی باب ۶ آیه ۳۱-۳۲، مزمور باب ۱۱۲ آیه ۶-۷)

۱۵) ترس از کم پولی یا بی پولی (متی باب ۶ آیه ۱۹-۲۰، عبرانیان باب ۱۳ آیه ۵، امثال باب ۱۰ آیه ۳)

۱۶) دزدی (ناشی از ترس و نگرانی نداری و بدبختی)

۱۷) ترس از تنهایی (متی باب ۲۸ آیه ۲۰)

۱۸) ترس از طرد شدن

۱۹) احساس ناامنی در یک مکان ، اضطرب

۲۰) دلهره از شنیدن صدای آژیر (مزمور باب ۱۱۲ آیه ۶-۷)

۲۱) ترس از صدای ناگهانی و بلند مثلاً ( صدای انفجار بمب شنیده  اید)

۲۲) اشتیاق و لذت بردن از دیدن فیلم های وحشتناک و یا توام با خونریزی

۲۳) ترس از نقل مکان به محل جدید برای زندگی

۲۴) ترس از حرف مردم (مزمور باب ۷۱ آیه ۹-۱۲)

۲۵) خجالت هایی که از ترس ناشی می گردد.

۲۶) ترس از بی آبرویی ( شرم ، مفتضح شدن) (غلاطیان باب ۳ آیه ۱۳-۱۴، رومیان باب ۱۵ آیه ۱۷)

۲۷) ترس از تنبیه شدن و مجازات (حتی باعث گفتن دروغ می گردد) (اول قرنتیان باب ۴ آیه ۱۴)

۲۸) ترس از قضاوت شدن و محکومیت (اول قرنتیان باب ۱۱ آیه ۳۱-۳۲ ، رومیان باب ۸ آیه ۱)

۲۹) کنترل کردن دیگران از ترس آسیب دیدن آنها (مثل فرزندان) ، در مواردی ( به خصوص کنترل از ریشه غرور می تواند باشد)

۳۰) دروغگویی: متوسل شدن به دروغ از ترس مجازات و یا قضاوت شدن و یا ترس از بی پولی

۳۱) ترس از ارواح و حتی اسم روح

۳۲) ترس از دیدن مُرده یا شنیدن راجع به مرگ

 

دعای آزادی از روح نگرانی و ترس

کلام خدا در دوم تیموتائوس باب ۱ آیه ۷ می گوید که خدا به ما روح ترس را نداده است بلکه روح محبت ، قوت و خویشتنداری را.

برای اخراج روح ترس و نگرانی می بایست اول اعلام شکست به شیطان بدهید و بعد اقتدار و قدرت روح مرگ را در زندگی خود و یا فردی که برای او دعا می کنید باطل کنید و او را اخراج نمایید و بعد به روح ترس و نگرانی فرمان دهید.

 

شناخت ماهیت و نحوه عملکرد روح ترس و نگرانی

روح ترس از طرف روح مرگ به انسان انتقال پیدا می کند. روح نگرانی و ترس روحی است که در زمانی که ما جواب سوالی که با آن روبرو هستیم و یا نمی دانیم ، ما را ترغیب و تحریک می کند و در حقیقت  ما را می ترساند. 

نگرانی وقتی اتفاق می افتد که ما جواب سوالاتی که به مغز و فکر ما می آید را نداریم. از نظر فیزیکی چه اتفاقی در مغز ما می افتد؟

۱- مسئله مهمی را که باید در نظر گرفت این است که از نظر فیزیکی در مغز و سیستم عصبی ما اتفاقاتی می افتد که تمام حواس پنجگانه ما به صورت تصویری در مغز ما اثر می گذارند. به این معنی که هر تصویری را با چشم می بینیم ، هر صدایی را که با گوش می شنویم ، هر بویی را که به مشام ما می رسد ، هر مزه ای را با زبان می چشیم و هر جسمی را که با دست لمس می کنیم و حتی باد را با پوست خود احساس می کنیم همه و همه به صورت تصاویر متعدد در کامپیوتر مغز ما ثبت می شود و هیچگاه پاک نمی شود مگر ضربه مغزی و آسیب مغزی بخوریم که اعصاب مغز ما قادر به دسترسی به آن تصاویر نداشته باشند.

اعصاب مغز عامل انتقال سیگنال و تصاویر هستند و خاطره هایی که برای ما تداعی می گردد به واسطه این تصاویر است که حتی بو با تصویری در مغز ما ثبت شده است. در تمام دوران زندگی ما تصاویر زیادی از خوب و بد در مغز ما ثبت شده است کـه افکار ما را می سازد و تمام آنان در احسـاس ما که توسط سیگنال های مغزی و ترشحات مخصوص ( که همه آنان توسط پزشکان و روانشناسان نامگذاری شده اند ) احساس شادی ، غم ، نگرانی و ترس ، خشم و عصبانیت را ایجاد می کنند. تصاویری که راجع به اتفاقاتی مثل دیدن یا شنیدن از مرگ کسی ، یا تصادف ، یا خونریزی ، یا دعوا و کتک کاری ، یا دیدن جنگ و یا شنیدن صدای آژیر و بمب ها ، یا اگر خودمان آسیب جسمانی دیده ایم ، یا اگر داشتیم غرق می شدیم یا در تصادفی می مُردیم یا اتفاقات هولناکی از این قبیل از بچگی تا سن کنونی داشته ایم ، تمام این تصاویر و شنیده ها با احساساتی که ما در آن زمان پیدا کرده ایم در مغز ما ثبت شده است و حتی اگر به ضمیر ناخودآگاه ما رفته باشد و آن تصویر را به یاد نداشته باشیم متأسفانه شریر و ارواح ، چون در زمان آن واقعه حاضر بوده اند و حتی با شما صحبت کرده اند ، قادر به یاد آوری آن احساسات به شما هستند. یادآوری می کنم که شیطان و ارواح پلید با حرف زدن با فرکانسی که گوش ما نمی شنود ولی روح و روان ما آن را تشخیص می دهد ، با ما صحبت می کنند.

 

۲- وقتی به تصویری نگاه می کنیم و یا صدایی می شنویم و یا سوالی در ذهن ما مطرح می شود که ممکن است از طرف مردم  دنیا و یا شریر باشد ، در آن صورت مغز ما برای پیدا کردن جواب آن سوال به مخزن کامپیوتری مغز رجوع می کند و دنبال جواب می گردد. اگر توانست که جواب آن سوال را از حافظه و سلول های ثبت شده پیدا کند ، ( چه جواب درست باشد و چه غلط ) ، هر جوابی را که به آن سوال ارتباطی یا شباهتی داشته باشد به عنوان جواب سوال به ذهن ما انتقال می دهد و ما فکر می کنیم که جواب را داریم.

امکان دارد که سوال و یا صدا شباهت زیادی به مصائب ، دردها ، واقعه های ناگوار، آسیب های گذشته بخصوص در زمان کودکی تا به زمان حال باشد و به محض رجوع به آن قسمت حافظه ، آن خاطره ، آن جواب همراه با احساساتی که به آن ربط داشته را برای ما یاد آور و یا تداعی می کند. اگر مطلب ما پیدا کردن جواب سوالی باشد ، درصد بالایی دارد که سابقه ثبت شده فکری ما شباهتی به راه حل خدا و کلام او نداشته باشد که در مورد افرادی که قبلاً با مسیحیت و کلام خدا آشنا نبوده اند ، مثل مسلمان زادگانی همچون ما ، جواب هایی که بیاد می آورد ، از زمان بچگی ، خانواده ، مدرسه ، مذهب ، فرهنگ و دیگران بوده و مطابقتی با کلام خدا ندارد پس ممکن است آن را به عنوان جواب استفاده کنیم و تصمیم غلط بگیریم.

اگر مطلب مورد بررسی در مغز راجع به واقعه ای باشد ، در آن صورت امکان دارد دردهایی که در قبل کشیده ایم و صداهایی که ارواح از قبل در مغز ما ثبت کرده اند که توأم با دروغ و جواب های غلط و راجع به مرگ و شکست و اسارت و درد و ناراحتی برای ما بوده ، به یاد ما بیاید و در آن صورت ما درد بکشیم و همان دردها دوباره به نوعی دیگر تداعی گردد ولی در زمان حاضر. گاهی اوقات با سوال یا اتفاقی روبرو می شویم که مغز ما خاطره یا تصویری در مورد آن در آرشیو خود پیدا نمی کند ، پس به اعصاب گوش و چشم سیگنال می فرستد که من نمی دانم چه اتفاقی در حال وقوع است. دوباره نگاه کن و گوش بده تا من چوابی پیدا کنم.

اگر مغز همچنان جوابی برای آن مسئله پیدا نکند ، این سیگنال ها بطور مرتب از مغز به چشم و گوش انتقال پیدا می کند و در رفت و آمد خواهد بود و چون هنوز جواب را نیافته است ، اعصاب به سایر اعضای بدن ، سیگنال می فرستد و مغز شروع می کند به بررسی سیگنال های دریافت شده از سایر اعضا ، برای پیدا کردن شباهتی نسبت به آن مطلب و صدا و یا واقعه. در این حین به خاطر سیگنال های پشت سر هم ، اعصاب ما تحریک می شود و احساس استرس می کنیم. این استرس باعث ایجاد ترشحاتی می شود که نگرانی و بعد ترس را در ما ایجاد می کند و حتی اگر شباهتی پیدا کند که دردناک و ترسناک و یا مرگ آور بوده در آن صورت ترشحات زیادتری از نگرانی و ترس را بر ما وارد خواهد کرد.

 

۳- به این مثال توجه کنید : وقتی شما تنها در خانه نشسته اید و صدایی از پشت درب منزل می آید که کسی محکم به در می کوبد و شما پشت در را نمی بینید ولی صدا را می شنوید که خیلی مهیب و بلند و پشت سر هم می کوبد ، مغز شما که مرکز تفکر و تشخیص است به دنبال شباهت این صدا در مغز تفحص می کند و خاطره ای از این صدا را به طور مثال پیدا می کند که شما شنیده بودید و یا فیلمی دیده اید و یا حتی قبلاً برایتان اتفاق افتاده که کسی وارد منزل خواهد شد و یا بیاید و مثل مأمورین دولتی شما را دستگیر کند و یا شما را آسیب خواهد زد و یا حتی بکشد. در آن صورت مغز شما آن تصاویر را خیلی سریع بدون اینکه با چشم چیزی ببینید و یا حتی آن زمان قبل را بیاد بیاورید ، برای شما یادآوری می کند ( در حقیقت حادثه یا خاطره ناگوار گذشته را یادآوری می کند ) و شما بدون اینکه بدانید پشت در کیست و یا چیست ، نگران می کند و می ترساند. حال شما با ترس و لرز بلند می شوید و به درب خانه نزدیک شده و یا شاید یک چوب به دست می گیرید که از خود دفاع کنید و درب را باز می کنید. می بینید یک بچه که از نظر فیزیکی و مغزی معلولیت دارد و مادر و خانه خود را گم کرده از ترس گم شدن به درب خانه شما می کوبد. شما آن موقع چه حالی دارید که این بچه طفلکی را می بینید؟ آیا یک آه نمی کشید و عرق سرد به پیشانی خود احساس نمی کنید و یک دلسوزی خاصی نسبت به آن بچه پیدا نمی کنید ؟ دیگر نگرانی و ترس رفته چون جواب حقیقی را در پشت در دیدید. حال جواب را دارید پس نگرانی محو شد.

 

۴- شیطان نیز از واقعه ها ، صداها ، سوال ها در زندگی ما سواستفاده می کند و نه تنها مغز ما را می ترساند بلکه شریر ما را تحریک می کند و پشت سرهم  مادامی که مغز ما مشغول پیدا کردن جواب است ما را تحریک می کند و با دروغ ما را می ترساند.

مثل این می ماند که شما در همان مثال بالا صدا را می شنوید و پشت در را نمی بینید و در فکر هستید که پشت درب کیست و مثل این است که شخصی پشت پنجره شما ایستاده و شما حتی صورت او را نمی بینید و یا شاید شبحی از او ببینید که به شما می گوید : آن صدا چیزی یا کسی است که می خواهد به شما آسیب برساند و یا شما را بکشد. پس نه تنها مغز ما و اعصـاب ما می تواند به دلیل خاطره های گذشته ما را نگران و ترسان کند بلکه شیطان و ارواح پلید نیز با تحریک کردن ما ، شعله ی این نگرانی را بیشتر می کنند و یا نمک روی زخم ما می ریزند و چون در محل ، اطراف و کنار ما حاضرند و در زمان واقعه های بد گذشته نیز حضور داشته اند و از آنها آگاهی دارند خاطرات بد را برای ما یادآوری می کنند و می توانند از نتایج بدی که قبلاً برای ما اتفاق افتاده در زمان حال استفاده کنند و ما را بترسانند.

 

چه کنیم تا روح ترس از ما دور شود؟

کلام خدا در فیلیپیان باب ۴ آیه ۶-۷، می گوید از هیچ چیز نگران نباشید. سوال اینجاست که مگر می شود نگران نشد؟

خیر ، ما به سادگی نگران و ترسان می شویم ولی خود خدا در دنباله این آیه و سایر آیات کتاب مقدس مثلاً متی باب ۶ جواب ما را می دهد.

در این آیه می گوید با دعا و مناجات و سپاسگزاری مسئلت خود را در پیشگاه خدا ابراز نمایید. این به این معنی است که شکر کنید که خدا جواب سوال شما را دارد ، پس با دعا به او بگویید که چه مطلبی شما را نگران کرده است. در همین آیه جواب می دهد که آرامش الهی که فوق فهم بشر است دل ها و افکار شما را در مسیح عیسی حفظ خواهد کرد. این به چه معنی است؟ 

یعنی اینکه کلام خدا ، راه حل و جواب سوالات افکار ما را دارد ، راه حل های خدا جواب تمام مشکلات ماست و با باور آن جواب ها و اینکه او قادر مطلق است و قادر به انجام آن جواب است فوری مغز ما این جواب را بجای جواب های درد آور، ترس آور قبلی عوض می کند و این باور باعث می شود که مغز ما برای این موضوع به خاطره گذشته تکیه نکند بلکه طبق امثال باب ۵ آیه ۳ ، به خدا و کلام او توکل و اعتماد کند و آن را به عنوان تصویر صحیح و جواب صحیح بپذیرد. در آن موقع اعصاب ما دیگر سیگنال غلط و ممتد به چشم ما و یا اعضای دیگر بدن ما نمی فرستد و سلول های مغز و بدن ما در یک تعادل قرار می گیرند و اعصاب ، عقب و جلو نمی رود و این تعادل اعصاب به آرامش معنی شده است. برای همین این آیه می گوید که آرامش الهی دل های شما را در مسیح عیسی حفظ خواهد کرد.

در متی وقتی مسیح می گوید برای خوردن و پوشیدن و غیره نگران نباشید ، پشت آن راه حل می دهد و می گوید که پدر آسمانی شما که تمام احتیاجات شما را می داند ، اوست که آنان را فراهم می کند. اگر ما این اعتماد را به پدر آسمانی بکنیم در آن صورت تصویری که از نداشتن و نخوردن و احتیاج داشتن در مغز ما بود به یک تصویر خوب که خدا فراهم کننده است ، تبدیل خواهد شد و آرامش خواهد آمد. 

پس اعتماد به خدا و اعتماد به کلام او که حکمت و راه حل و جواب تمام سوالات ماست ، این تصاویر غلط در مغز را تعویض و صداهای شیطان را خاموش می کند و به جای آن در مغز ما آرامش ایجاد می گردد.

 

چگونه دعا کنیم تا روح نگرانی و ترس اخراج گردد؟

اول می بایست حقیقت را جایگزین دروغ کنید. Truth Encounter و راجع به آن موضوع از خدا و روح القدس بخواهیم که مسئله را برای ما باز کند. یا جواب و راه حل را خواهد داد و یا می گوید صبر کن و یا می گوید برایت جواب بهتری دارم به من اعتماد کن.

با اینکه ممکن است ما هنوز جواب را ندانیم و خدا به ما در آن لحظه جواب ندهد ، چون او را می شناسیم که ما را دوست دارد و بهترین را برای ما می خواهد به او اعتماد می کنیم.

به این اعتماد و اطمینان ( ایمان ) می گویند. یعنی اطمینان به چیزهایی که امید داریم و برهان به چیزهای که نمی بینیم. یعنی باور داریم با اینکه نمی شونم و نمی بینم چون به تو ایمان دارم که پشت درب هستی ، هر چه بشود تو بهترین را برای من می خواهی حتی اگر باید بمیرم تو با من هستی و من با تو ملاقات خواهم کرد ، در آن صورت ایمان ما ، ترس را بیرون می کند و آرامشی که مافوق فهم ماست قلب (مغز و افکار) ما را در بر می گیرد.



چگونه دعای جنگ روحانی کنم؟ Power Encounter

۱) خدایا ممنونم که تو با من هستی و تو جواب همه سوالات را داری و هر چند که من نمی دانم و نمی بینم باز به تو اعتماد می کنم.

 

۲) ای شیطان صدای من را بشنو، خداوند من روی صلیب طبق کولسیان باب ۲ آیه ۱۵، تو را شکست داد و قدرت های تو را در هم کوبید و تو را با پاشنه پایش روی صلیب خورد کرد.

 

۳) طبق رومیان باب ۱۶ آیه ۲۰ ، این قدرت و اجازه را داده که بزودی سر تو را زیر پای خود بکوبم. ای شیطان برای تو یک خبر دارم این بزودی همین الان است. مسیح در من ، تو را شکست داد و من این اقتدار را دارم که به تو دستور دهم که از زندگی من بیرون بروی.

 

۴) ای روح مرگ من الان رئیس تو، شیطان را از خودم دور کردم و تو هم باید بروی ، تو هیچ حقی بر من نداری من تو را بیرون کرده ام و یک بار دیگر می گویم بیرون برو (اگر چنین دعای جنگ روحانی را بر علیه روح مرگ نکرده اید به قسمت اخراج روح مرگ در این کتاب رجوع کنید و قبل از ادامه این دعا ، آن دعا را بکنید که رسماً و حقیقتاً شما بر روح مرگ فائق و پیروز باشید که بتوانید او را و بعد روح ترس را بیرون کنید. پس اگر نکرده اید برگردید به آن دعا) ولی اگر کرده اید این دعا را ادامه دهید.

 

۵) ای روح ترس و نگرانی هیچ حقی بر من نداری من الان رئیست را که روح مرگ باشد بیرون کردم و تو هم باید بروی.

 

۶) ای روح ترس و نگرانی اگر چه این سوال را در فکر من تحریک می کنی و حتی واقعیت هایی که اتفاق افتاده و در زندگی من وجود دارد را بیاد من می آوری و من را می ترسانی ، ولی برای تو یک خبر دارم ، خدای من حقیقت را راجع به این واقعه ، این واقعیت و این اتفاق می داند ، اگر چه من خبر ندارم ولی خدای من خبر دارد و من به او اعتماد می کنم و من به خودم و افکار خودم اعتماد ندارم و نمی توانی از گذشته من و خاطرات بد و غلط من سواستفاده کنی و آنها را بیاد من بیاوری و من را بترسانی . من به مسیح اعتماد می کنم و برای او صبر می کنم. پس ای روح ترس ساکت شو و از افکار و زندگی من  بیرون برو.

 

۷) خداوندا ممنونم که این اقتدار را به من دادی که شیطان و روح مرگ و روح ترس را بیرون کنم. به تو اعتماد می کنم که در دستان تو هستم. در نام عیسی مسیح ، آمین.

Scroll to Top